عموم و خصوص میان لفظ و سببِ نزول آیه
لفظ شارع كه جواب به سؤال و یا سببی است، گاه خود مستقل و به تنهایی مفید است؛ قطع نظر از اینكه سبب یا سؤال چه بوده است، و گاه غیرمستقل است، بدین معنی كه مفید نخواهد بود مگر اینكه با سببش و یا پرسشی كه مطرح بوده مورد نظر
نویسنده: محمود رامیار
گرچه این مبحثی است در خور اصول و كلام، ولی در اینجا اشارهای به آن مینمائیم: (1)
لفظ شارع كه جواب به سؤال و یا سببی است، گاه خود مستقل و به تنهایی مفید است؛ قطع نظر از اینكه سبب یا سؤال چه بوده است، و گاه غیرمستقل است، بدین معنی كه مفید نخواهد بود مگر اینكه با سببش و یا پرسشی كه مطرح بوده مورد نظر قرار گیرد. دربارهی عموم و خصوص میان لفظ و سبب باید گفت جواب اعم از سبب است و سبب اخص از لفظ جواب است و این عقلاً جایز است و عملاً واقع؛ حال باید دید كه آیا عموم لفظ معتبر است و مورد توجه یا خصوص سبب؟ علماء در این باره اختلاف كردهاند، ولی مذهب جمهور این است كه حكم شامل هر فردی از لفظ میگردد، خواه افراد سبب باشد و خواه غیر افراد سبب. چنانكه مثلاً در داستان هلال بن امیه و قذف زنش، نازل شد: «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ ... » (س24: آ 6) سبب خاص است، لیكن لفظ عمومیت دارد «الذین» اسم موصول است و موصول عام كه شامل همه كس می گردد و در اینجا دیگر برای تسرّی حكم بر دیگران نیازی به قیاس و اجتهاد و سوای آن نیست. پس نص قرآنی كه به طور عام به سبب خاص معینی نزول یافته باشد، به نفسه شامل افراد سبب و غیر آن نیز میگردد. ولی غیر جمهور میگویند: شامل همهی آنان نمیگردد مگر از روی قیاس یا به نص دیگری كه حدیث معروفی است: فرمان من بر یكی، فرمان من است بر گروه. (2) رأی جمهور به نظر درستتر میرسد، چه عقلانی نیست كه بگوئیم سخن كلی و عمومی قرآن تنها متوجه شخص معینی است، بدون توجه به دیگران. -اشاره به همین معنی است كه ابن تیمیه میگوید: «گاهی زیاد در این باره گفته میشود: این آیه در آن باره آمد، بخصوص كه اگر دربارهی كسی یا كسانی باشد، چنانكه گفتهاند آیهی ظهار دربارهی زن قیس بن ثابت آمد و یا آیهی كلاله دربارهی جابربن عبدالله بود و یا آیهی «وَ أنِ احْكُم بیْنهُم بِما أنزلَ الله» (3) كه درباره بنی قریظه و نضیر نازل شده و نظایر آن بسیار است كه گفتهاند دربارهی دستهای از مشركان مكه، یا گروهی از یهود و نصارا و یا برای خاطر جمعی از مؤمنان نزول یافته است. كسانی كه چنین گفتهاند هیچگاه قصد این نداشتهاند كه حكم آن آیه مختص به همان مورد نزول است و شامل دیگران نمیگردد، چنین سخنی را مطلقاً هیچ مسلمان و یا عاقلی نمیگوید. و مردم، گرچه دربارهی لفظ عامی كه دربارهی سبب آمده منازعه دارند: كه آیا مختص به سببش هست؟ لیكن هیچكس نگفته است كه عمومات كتاب و سنت به شخص معین و مشخصی مختص است. نهایت این است كه گفته میشود آن، مختص به نوع چنین شخصی است، و به آنچه كه شبیه آنست عمومیت داده میشود، عموم در آن به حسب لفظ نیست. آیهای كه برای آن سبب معینی است، اگر امر یا نهی باشد، شامل آن شخص و هر كس دیگری كه چنان وضعی را بیابد، خواهد شد. » (4)
زركشی نیز میگوید: «گاه سبب خاص است و صیغه (لفظ) عام؛ تا نشان دهد كه عبرت به عموم لفظ است. » (5)
زمخشری نیز در تفسیر سوره الهمزة میگوید: «جایز است كه سبب خاص و وعید عام باشد، تا شامل هر كسی گردد كه چنین كار زشتی از او سر میزند، و به هر كه در این راه میرود برسد... ».
سیوطی نیز تابع مذهب جمهور است و میگوید: «آیاتی به سببهائی نازل شده و اتفاق كردهاند به تجاوز آن آیات بر غیر سببهایش... و از ادلهی بر اعتبار عموم لفظ احتجاج صحابه و دیگران به عموم آیاتی است كه به سببهای خاصی نازل شده است... (6)
پینوشتها
1. تفصیل آن را در مناهل العرفان1: 116-127 ببینید.
2. حُكِمی علی الواحدِ حُكمی عَلَی الجَماعَة.
3. سورهی مائده: آیهی 49.
4. الاتقان1: 30 النوع التاسع، المسئلة الثانیة.
5. البرهان1: 32 فصل خصوص السبب و عموم الصیغة.
6. الاتقان1: 29- النوع التاسع، المسئلة الثانیة.
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}